مجلس سنا



زنگ زده، دوبار. زنگ می‌زنم. می‌گوید دوشنبه، مشهد. دل‌م می‌ریزد. زیارت حضرت رضا، قبل از محرم، احتمالا به تناسب تولدهای‌مان. عجب هدیه‌ای پیش آورده. می‌گویم نمی‌توانم، خداحافظی می‌کنم. بغض‌م می‌گیرد، نمیدانم کی قرار است خدا نعمت برادر بزرگتری چون او را از من بگیرد. کاش می‌شد بگویم چه ها از #سجاد آموخته‌ام. گوهری‌ست برای‌م، خدا حفظ‌ش کند.




پیشنهاد میکنم در این مدت از مطالب این دو وبلاگ نوپا (ابته بهتر است بگویم مجدد احیا شده) استفاده کنید.

از دیار حبیب
ترنج

پ ن : نوشتم که مشمول حق الناس نشوم و وقتتان و هزینه های دیگرتان پای چک کردن مدام اینجا تلف نشود.
پ ن 2 : مُتَحَرِّفًا لِّقِتَالٍ

پ ن 3 : شاید برای همیشه شاید هم نه. برای نوشتن باید حجت داشت. آن موقع که شروع کردم حجت داشتم الآن نه.
پ ن 4 : قرار بود این را بزنم تا مراجعه کمتر شود اما انگار "پ ن" ها نمی گذارند.
پ ن 5 : یا علی مددی


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

من بی می ناب زیستن نتوانم مکالمه و ارسال فیلم و عکس و چت انلاین Threat hunting گوگل منتظران حسینیه قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل (ع) معرفي اسباب بازي هاي کنترلي و حرفه اي